وظیفه مادرانِ یتیم پرور
محمد مهدی فجری
مقدمه
در مقاله شماره گذشته (مبلّغان237) به جایگاه مادران یتیمپرور و برخی از وظایف سنگینی که در قبال فرزندان یتیمشان دارند، اشاره کردیم. همچنین یادآور شدیم که چنین وظیفه سنگینی، نیازمند آگاهی مداوم است و دور ماندن بسیاری از مادران از کتابهای دینی و تربیتی مشکلات فراوانی را برای آنان به وجود میآورد. آشنایی مبلّغان گرامی به عنوان مشاوران دینی، با مسائل مرتبط با فرزندان یتیم، میتواند گرهگشای بسیاری از مشکلات چنین خانوادههایی باشد. در شماره گذشته دو وظیفه از وظایف مادران یتیمپرور را تبیین کردیم (تربیت فردی، تربیت اجتماعی)؛ در این قسمت به برخی دیگر از وظایف این مادران که با فداکاری تمام به حمایت و پرورش فرزندان یتیمشان همت گماشتهاند، میپردازیم.
3. محبت
محبت برای انسان یک نیاز طبیعی به شمار میرود و زندگی بدون محبت سرد و خسته کننده است. گرچه هر انسانی دوست دارد محبوب دیگران باشد و از اظهار محبت، دلگرم و مسرور شود؛ اما این تبادل محبت از دوران کودکی باید آغاز و پایهگذاری شود.
محبت در پرورش صحيح و متعادلِ جسم و جان كودك و نوجوان تأثيرات فراوانى دارد كه میتوان در امور زير خلاصه كرد:
1. همانگونه که انسان به آب و غذا محتاج است، به محبت نيز نيازمند است. كودكان و نوجوانان بيش از بزرگترها به اين امر نياز دارند. به همین جهت، بیشترین توجه آنان به این است كه محبوب ديگران باشند؛
2. از آنجا كه محبت يك نياز طبيعى است، وجود و عدم آن در تعادل و عدمتعادل روح تأثير فراوانى دارد. كودكى كه در محيط گرم و محبتآمیز پرورش مىيابد، روانى شاد و دلى آرام و با نشاط دارد، به زندگى اميدوار و دلگرم است و خود را در اين جهان پرآشوب تنها و بىياور نمىداند. در پرتو محبت، صفات عالى انسانی و عواطف و احساسات كودك نيز به خوبی پرورش مىيابد و در نتيجه انسانى متعادل خواهد شد؛
3. كودك در محيط محبتآمیز، اظهار محبت را از مادر ياد مىگيرد، خوشقلب و خيرخواه بار مىآيد و چنين اظهار محبتی را نسبت به همسر، فرزندان، دوستان و معاشرين خود انجام خواهد داد و در مقابل، از محبتهاى متقابل ديگران نيز برخوردار خواهد شد.
محبت به فرزندان نهتنها پاسخگويی به نياز آنان است و آثار مثبت فراوانی به همراه دارد؛ بلكه پاداش بسياری نيز به همراه دارد.
پيغمبر(صلی الله علیه و آله) ميفرمايند: «أَكْثِرُوا مِنْ قُبْلَةِ أَوْلادِكُمْ فَإِنَّ لَكُمْ بِكُلِّ قُبْلَةٍ دَرَجَةً فِي الْجَنَّةِ مَسِيرَةَ خَمْسِمِائَةِ عَامٍ؛فرزندان خود را زياد ببوسيد؛ زيرا در برابر هر بوسهاى، درجهاى از شما در بهشت بالا مىرود كه بين درجات آن به مقدار پانصد سال فاصله است.»[1]
برعكس، كودكى كه از محبتهاى گرم پدر و مادر محروم بوده، يا نياز او درست اشباع نشده، در وجودش احساس محروميت مىكند. او چنین محروميتی را نشانة دوست نداشتن پدر و مادر و ديگران دانسته، دچار عقدههای روانی مىشود و گاه در معرض هرگونه انحراف و فسادى قرار ميگيرد. بنابراين، اظهار محبت را مىتوان به عنوان يكى از عوامل مهم جلوگيرى از مفاسد اخلاقى و اجتماعى معرفى نمود. مهمتر آنکه اثر چنین محبتی افزون بر کودکی، در نوجوانی و جوانی نیز نمایان میشود.
دختری که از کودکی در محیط خانواده به قدر کافی محبت دیده و روانش از محبت پدر و مادر به خوبی تغذیه شده است، در جوانی تشنه مهربانی نیست و در مقابل چند جمله محبتآمیز افراد هوسباز خود را نمیبازد و شخصیت خویش را گم نمیکند و در مقابل، دختری که مورد توجه قرار نگرفته است و تمایل درونیاش با محبت گرم پدر و مادر اشباع نشده، روانی ناتوان و روحی ضعیف دارد و با اهدای یک شاخه گل و گفتن چند جمله محبتآمیز از محيط خانواده فاصله ميگيرد.
در این میان، کودک يا نوجوان یتیم با از دست دادن پدر، تكيهگاهش را از دست میدهد و دچار رنج و فشار شديدی مىشود. او از بوسههاى گرم پدر و نوازش پر از عاطفه و آغوش پر مهر او محروم مىشود و آرزوهايش را بر باد رفته مىبيند و احساس غربت و تنهایی مىكند و با دیدن طفلى كه دست در دستِ پدر دارد، غرق اندوه و ماتم مىگردد و در درونش آه مىكشد. بر این اساس، هرگونه ابراز محبت به کودک و نوجوان یتیم، به خصوص توسط مادر، میتواند احساس غربت را در او کم کند.
به همين خاطر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) میفرمایند: «إنَّ في الجَنَّةِ داراً يُقالُ لَها: دارُ الفَرَحِ، لايَدخُلُها إلاّ مَن فَرَّحَ يَتامَى المُؤمنين؛[2] در بهشت، خانهاى وجود دارد كه آن را خانه خوشحالى نامند و جز كسانى كه يتيمانِ مؤمنان را خوشحال كرده باشند، وارد آن نمیشوند.»
افزون بر ابراز محبت، مدارا با کودکان یتیم نیز مورد توجه ویژه اسلام قرار گرفته است. این توجه از آن جهت است که كودكان اغلب پس از مرگ پدر، خود را نسبت به قبل با ديد منفيتری ارزيابی ميكنند. بعضی از این كودكان خيال ميكنند چون پدر دوستشان نداشته است، با مرگ خود، آنان را تنها گذاشته است. آنها ممكن است با اين باور كه فردی دوستداشتنی نيستند، خود را درمانده، آسيبپذير و حقير تلقی كنند.[3]
برخی از این باورها در روحیه آنان تأثیر گذارده و ممکن است برخوردهایی از خود بروز دهند که با گذشته متفاوت باشد. تعالیم اسلامی به ما میآموزد كه با نرمی و مدارا با آنان سخن بگوییم و با ابراز محبت راه درست را به آنان نشان دهیم و از رفتار ناسالمشان جلوگیری كنیم. اهمیت این مسئله به حدی است که خداوند متعال قهركردن و راندن يتيمان را مورد نكوهش قرار داده، ميفرمايد: ]أَرَأَيْتَ الَّذي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ فَذلِكَ الَّذي يَدُعُّ الْيَتيمَ[[4]؛«آيا كسى كه روز جزا را پيوسته انكار مىكند، ديدى؟ او همان كسى است كه يتيم را با خشونت مىراند.» و به محبت و اكرام یتیمان سفارش میفرمايد که: ]فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلاَ تَقْهَرْ[[5]؛ «و اما [تو نيز به پاس نعمت ما] يتيم را ميازار!» تا كرامتشان حفظ و كمبود عاطفیشان جبران شود و در جامعه با كمال عزت و سربلندی زندگی و با روح بزرگواری رشد كنند.
گفتنی است: گرچه محبت نیاز ضروری انسان است؛ اما هرگونه افراط و تفریط (زيادهروی و يا كم گذاردن) در محبت آثار زیانباری را برای کودکان و نوجوانان به همراه دارد. به عنوان نمونه، یکی از موارد محبت افراطی زمانی است که مادر پس از درگذشت همسر دچار حالت انزوا و گوشهگیری میشود و معاشرت خود با دیگران را قطع میکند و تمام توجه خویش را به فرزندانش معطوف و محدود میسازد و راضى نگهداشتن كودك را بر مصالح واقعى و تعليم و تربيت او ترجيح مىدهد.
امام باقر(علیه السلام) والدینی را كه با اين روش ناپسند فرزندان خود را تربيت میکنند، بدترين پدران معرفى کردهاند: «شَرُّ الآباءِ مَن دَعاهُ البِرُّ إلَى الإِفراطِ، وشَرُّ الأَبناءِ مَن دَعاهُ التَّقصيرُ إلَى العُقوقِ؛[6] «بدترین پدران کسی است که نیکی [به فرزند] را به حد افراط برساند و بدترين فرزند، كسى است كه كوتاهى كردن، او را به نافرمانى و آزردن [ پدر] وا دارد.»[7]
توجه بیش از اندازه به فرزند، دورکردن هرگونه زحمت و رنج، حتى رنجهای خيلى كوچك از وى و فراهم آوردن تمام وسایل تفريح مناسب با سن کودک و نوجوان عاملی برای لوس بارآمدن فرزندان است. چنين فردى نهتنها در كودكی خود را چشم و چراغ مادر میداند؛ بلكه در زمان بزرگسالی نیز خود را شمع محفل همگان میپندارد. به همین جهت، با کمترین بیتوجهی وضع روحیاش آشفته شده و آرامش فکریاش مختل میگردد.[8]
آلفرد آدلر ـ روانشناس اتريشی ـ در اين رابطه به داستان زنى اشاره ميكند كه به علت آنكه همسايهاش صدای راديو را بلند میکرده و به تذكرات مكرر او بیتوجه بوده، خودکشی کرده است. تحقيقات آدلر نشان میدهد كه اين زن از كودكى نازپرورده و عزيزدُردانه بار آمده است و هرچه میخواسته، بىچون و چرا فراهم میشده. از اينرو، در دنيايى كه به او جواب منفى دادند، تاب و تحمل زندگى را نداشته است.[9]
___________________________________
پینوشتها:
[1]. وسائل الشيعة، محمد بن حسن حرّ عاملى، مؤسسه آل البيت، قم، چاپ اول، 1409ق، ج 21، ص 485.
[2]. حكمت نامه پيامبر اعظم(صلی الله علیه و آله) (عربی)، محمد محمدی ریشهری، موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، قم، 1386ش، ج 14، ص 570؛ نهج الفصاحة، ابوالقاسم پاینده، دنیای دانش، تهران، چاپ چهارم، 1382ش، حكمت 864.
[3]. روانشناسى سلامت، ام دیماتئو، ترجمه: سید مهدی موسوی اصل، انتشارات سمت، تهران، 1393ش، ج 2، ص736.
[6]. تاریخ یعقوبی، احمد بن اسحاق یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1382ش، ج2، ص 320؛ حکمت نامه کودک، محمد محمدی ریشهری، موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، قم، 1385ش، ص 200.
[7]. منظور از «پدر» در این حدیث شریف، پدر و مادر است و افراط و زيادهروي در محبت از هر یک از والدین ناشايست است.
[8]. گفتار فلسفی «کودک از نظر وراثت و تربیت»، محمدتقی فلسفی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1394ش، ج 2، ص 246.
[9]. همان، ج 2، ص 247.
منبع: ماهنامه اطلاعرسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان، شماره 248.
تاریخ ارسال مطلب : چهارشنبه ٨ بهمن ١٣٩٩ / شماره خبر : ٤١٦٦٦٤ / تعداد بازدید : 769/
/