الگوی دینی ازدواج و زندگی مشترک «2»
علی ملکوتی نیا
اشاره
«رضایت زناشویی»، عنوان کتابی 359 صفحهای است که به قلم دکتر «عباس پسندیده» و به همت سازمان چاپ و نشر «دارالحدیث» به زیور طبع آراسته شده است.
بخش نخست از معرفی اجمالی ساختار و محتوای این کتاب و برشهایی از متن آن، با اندکی تصرّف، تلخیص و ویرایش، در شمارهقبلی ماهنامه مبلّغان (246) جهت استفاده مدرسان مباحث خانواده، معلمان، مبلّغان دینی و عموم خانوادهها تقدیم گردید که در آن پس از معرفی کتاب، به مطالبی از آن در تشریح عوامل پیشینیِ رضایت زناشویی پرداختیم. در این بخش، با مطالعه کتاب، تبیین عوامل پسینی رضایت زناشویی در کانون خانواده را پی میگیریم:
عوامل پسینی رضایت زناشویی[1]
همسران باید پس از ازدواج و تشکیل خانواده، اموری را رعایت کنند تا موفقیت خانواده و رضایت زناشویی تضمین گردد. طبق متون دینی این امور، موارد متعدد و متفاوتی را تشکیل میدهند که بررسی و تحلیل آنها نشان میدهد یک مورد از این مجموعه، محور اساسی است و بقیه، پیرامون آن قرار داشته و تأمین کننده آن خواهند بود. آن محور اساسی، «مودّت و رحمت»[2] است که راهبرد موفقیت و رضامندی در خانواده به شمار می آید.
توضیح آنکه آرامش، یکی از فلسفههای ازدواج است که میتوان آن را بهعنوان هدف اساسی یادکرد[3] و مودت و رحمت را بهعنوان مبنای رابطه میان همسران دانست که تحققبخش آن هدف است. بنابراین، اساس موفقیت زندگی و رضایت زناشویی، در محبت و صمیمیت زوجین است.
چگونگی تعامل همسران با یکدیگر، در تحقق مودت و رحمت و در نتیجه در موفقیت زندگی و رضایت زناشویی نقش مهمی دارد. ازاینرو، در متون اسلامی بهطورکلی از «حسن معاشرت» یاد شده است. [4] از جمله امام صادق(علیه السلام) میفرمایند: «إِنَّ الْمَرْءَ یحْتَاجُ فِی مَنْزِلِه وَ عِیالِه إِلَی ثَلَاثِ خِلَالٍ یتَكَلَّفُها وَ إِنْ لَمْ یكُنْ فِی طَبْعِه ذَلِكَ مُعَاشَرَةٌ جَمِیلَةٌ وَ سَعَةٌ بِتَقْدِیرٍ وَ غَیرَةٌ بِتَحَصُّن؛[5] مرد در [اداره] منزل و خانواده اش به سه خصلت نیاز دارد که باید آنها را به کار گیرد، اگرچه در سرشت او نباشد: معاشرت زیبا، گشاده دستیِ به اندازه و غیرتی همراه با خویشتن داری.»
حسن معاشرت یا تعامل مثبت و سازنده، همان عامل بنیادین در تأمین محبت و صمیمیت است که با عناصر گوناگونی شکل میپذیرد. از جمله: معناداری زندگی زناشویی، خوشاخلاقی، واکنش مناسب بهخوبی و بدی همسر، تعامل مثبت با خانواده و اقوام همسر، واکنش مناسب در موقعیت حضور و غیبت، ارضای صحیح جنسی، وجود شادی و نشاط در خانواده، سازگاری و مدارای همسران، برخورداری از الگوی مناسب اقتصاد خانواده، کمک و یاریرسانی به همسر.
در ادامه تعدادی از مهمترین موارد یاد شده را به اجمال توضیح میدهیم تا روشن شود برخورداری از زندگی مشترک رضایتبخش، به هنر و توانمندیهای همسران در تأمین محبت و صمیمیت در کانون خانواده بستگی دارد.
1. معناداری زندگی زناشویی
انسان، موجودی کمالگرا و هدفمند است كه از بیهودگی، بیمعنایی و بیهدفی سخت گریزان است. بیهودگی و پوچی چنین افرادی را ارضا نمیکند. ازاینرو، اگر همسران معنایی برای زندگی نداشته باشند، زندگی و تداوم آن برایشان ارزشی ندارد و دچار احساس ناكامی میگردند، هر چند تمامی امكانات زندگی را داشته باشند.
علت نارضایتی و سردی زندگی، همیشه ناكامی در رفاه نیست. زندگی ساده و حتی سخت را میتوان دوست داشت و راضی بود، به شرط آنكه معنای زندگی خوش را درك كرده باشیم، پس آنچه موجب بنبست و ناامیدی در زندگی میشود، ناكامی در معناجویی است.
معنای زندگی، شبیه یك معامله است. آنچه یك معامله را توجیهپذیر میسازد، منفعت و سود آن میباشد. سؤال این است كه آیا دنیا میتواند توجیهگر معنای زندگی باشد؟ برای زندگی دو بُعد میتوان تصور كرد: بعد حیوانی و بعد انسانی - الهی.
به نظر برخی، زندگی؛ یعنی خوب خوردن، خوب آشامیدن و خوب لذت بردن. از نظر امام علی(علیه السلام) این معنای حیوانی برای زندگی است. ایشان میفرمایند: «فَمَا خُلِقْتُ لِیشْغَلَنِی أَكْلُ الطَّیبَاتِ كَالْبَهیمَةِ الْمَرْبُوطَةِ همُّها عَلَفُها، أَوِ الْمُرْسَلَةِ شُغُلُها تَقَمُّمُها، تَكْتَرِشُ مِنْ أَعْلَافِها وَ تَلْهو عَمَّا یرَادُ بِها...؛[6]من آفریده نشدهام تا خوردن غذاهای لذیذ مرا به خود مشغول سازد؛ همانند حیوانِ اهلی كه همّ او علف اوست یا حیوان وحشی كه كارش پر كردن شكمش می باشد، از علف های آن می خورد و از آنچه از او خواسته اند، غافل است...»
رهاورد این زندگی، چیزی جز زباله و كود نیست و این معنا از زندگی نمیتواند انسان کمالطلب را ارضا كند. دنیا مقطعی از زندگی است كه به لحاظ زمانی، بخش ناچیزی از حیات انسانی را تشكیل میدهد. چند سالی در این دنیا زندگی میکنیم؛ ولی حیات جاوید ما در سرای دیگر است. به لحاظ ارزش نیز دنیا و تمام بهرههای آن ناچیز است. البته تمام دنیا بهخاطر انسان و در خدمت وی آفریده شده و همچون ابزاری برای زندگی واقعی اوست. [7]
دین و ایمان واقعی برای فرد، نشانگر معنای زندگی است. برای انسان با ایمان، همه چیز با خدا معنا مییابد و بدون آن، هیچ چیز معنایی ندارد؛ اگر چیزی رنگ خدا داشته باشد، ارزشمند است و برای آن تلاش و مشكلات آنرا تحمل خواهد کرد و اگر خدایی نباشد، ارزشی برای آن قائل نیست تا بدان بیندیشد و یا برای آن تلاش و از خودگذشتگی نشان دهد.
به دیگر بیان، زندگی سالم و گوارا در سایه دین و ایمان، تحقق مییابد. امام علی(علیه السلام) در نقل جریان معراج میفرمایند: «قَالَ الله عَزَوَجَّلُ ... یا أَحْمَدُ! هلْ تَدْرِی أَی عَیشٍ أَهنَأُ وَ أَی حَیاةٍ أَبْقَی؟ قَالَ: اللهمَّ لَا! قَالَ: أَمَّا الْعَیشُ الْهنِی ءُ فَهوَ الَّذِی لَا یفْتُرُ صَاحِبُه عَنْ ذِكْرِی، وَ لَا ینْسَی نِعْمَتِی، وَ لَا یجْهلُ حَقِّی، یطْلُبُ رِضَای لَیلَه وَ نَهارَه...؛[8]خداوند فرمود: ... ای احمد! آیا میدانی كدام زندگی گواراتر و كدام عمر پایدارتر است؟ عرض کرد: بار خدایا! نه. فرمود: اما زندگی گوارا، آن زندگیای است كه صاحب آن از یاد من خسته نشود، نعمت مرا فراموش نكند، نسبت به حق من نادان نباشد و شب و روز در طلب خشنودی من باشد...»
2. خوشاخلاقی
خوشاخلاقی، از جمله مفاهیمی است که در حوزهتعامل بین فردی معنا مییابد. بنابراین، حسن خلق با اخلاق نیک متفاوت خواهد بود. برخی به اشتباه این دو را به یک معنا گرفته اند. خوشاخلاقی در پایداری خانواده و رضامندی زوجین نقش مهمی دارد؛ زیرا در روایات، حسن خلق یکی از نیازهای زندگی زناشویی به شمار آمده است.
بهعنوان نمونه امام صادق(علیه السلام) میفرمایند: «... لَا غِنَی بِالزَّوْجِ عَنْ ثَلَاثَةِ أَشْیاءَ فِیمَا بَینَه وَ بَینَ زَوْجَتِه وَ هی الْمُوَافَقَةُ لِیجْتَلِبَ بِها مُوَافَقَتَها وَ مَحَبَّتَها وَ هوَاها وَ حُسْنُ خُلُقِه مَعَها وَ اسْتِعْمَالُه اسْتِمَالَةَ قَلْبِها بِالْهیئَةِ الْحَسَنَةِ فِی عَینِها وَ تَوْسِعَتُه عَلَیها...؛[9] شوهر در رابطه با همسرش از سه چیز بینیاز نیست: سازگاری با او تا بدین وسیله موافقت، محبت و عشق او را به خود جلب کند؛ خوشاخلاقی با او و دلبری از وی با آراستن خود در چشم او؛ و فراهم آوردن گشایش و رفاه در زندگی او.»
شوخی، از مصادیق حسن خلق است. در حدیثی «یونس شیبانی» نقل میکند: روزی امام صادق(علیه السلام) از من پرسیدند: شوخی شما با یکدیگر چگونه است؟ عرض کردم: اندک. امام با شنیدن این جمله فرمودند: اینگونه نباشید؛ زیرا شوخی، از حسن خلق است و تو با آن، برادرانت را خوشحال میکنی. پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) نیز با برخی شوخی میکرد، به این قصد که او را خوشحال کند. [10]
امام علی(علیه السلام) نیز در برشمردن اجزای حسن خلق، به توسعه زندگی و گشایش بر خانواده اشاره میکنند و میفرمایند: «حُسْنُ الْخُلُقِ فِی ثَلَاثٍ: اجْتِنَابُ الْمَحَارِمِ وَ طَلَبُ الْحَلَالِ وَ التَّوَسُّعُ عَلَی الْعِیالِ؛[11] حسن خلق در سه چیز است: دوری کردن از حرام، طلب مال حلال و گشایش بر خانواده.»
بنابراین، از مجموع روایات استفاده میشود که حسن خلق در چند چیز است: نرمخویی، خوشگفتاری، خوشرویی، سرور و نشاطآوری، توسعه دادن زندگی. توضیح و تبیین این امور در متون اسلامی، بحثی دامنهدار است که در این مقاله به همین اندازه بسنده میکنیم. [12]
3. واکنش مناسب به «خوبی و بدی همسر»
یکی از حوزههای روابط همسران، خوبیها و بدیهای آنان در حق دیگری است. اگر همسران ندانند چه واکنشی باید نشان دهند، ممکن است دست به اقداماتی بزنند که روابط سالم آنها را تخریب کند. امکان دارد هر یک از زوجین در دو موقعیت یاد شده یکی از دو واکنش «احسان و نیکی» یا «بدی و بیمهری» به وی را از خود نشان دهند.
احسان و نیکی به همسر
به طور قطع، آنچه به صمیمیت و محبت در زندگی مشترک میانجامد، احسان و نیکی به همسر است؛ زیرا از روایات استفاده میشود که «احسان و إنعام»، حتی گاه در مقابل بدیهای همسر، عامل برانگیخته شدن محبت در وجود انسان است و این یک قاعده عمومی میباشد.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) میفرمایند: «جُبِلَتِ الْقُلُوبُ عَلَی حُبِّ مَنْ أَحْسَنَ إِلَیها وَ بُغْضِ مَنْ أَسَاءَ إِلَیها؛[13] قلبها آفریده شده بر دوستیِ کسی که به آن محبت کند و دشمنی کسی که به آن بدی روا دارد.» البته آنچه در احسان به همسر مهم مینماید، این است که صِرف احسان ابتدایی و غیرمشروط، همیشه و در همهجا محبت برانگیز نیست؛ بلکه این احسان باید مورد توجه طرف مقابل نیز قرار گیرد و توسط وی درک شود. بر این اساس، یکی از اصول مهم در این زمینه، مهارت «احسان شناسی» است. ناتوانی در شناخت و درک احسان همسر، ممکن است جریان احسان را قطع کند که در نتیجه، آرام آرام نیکی کردن جای خود را به بدی کردن خواهد داد.
برای موفقیت در درک احسان همسر، باید نکات مثبت و احسانهای او در موقعیتهای مختلف یادآوری شود. افزون بر این، فرد میتواند از روش مقایسه نزولی استفاده کند و همسر خود را با کسی که در خوبی از وی پایینتر است، بسنجد. همچنین، میتواند بهصورت فرضی، همسر خود را با وضعیت بدتر مقایسه کند. این نوع مقایسه، موجب نمایان شدن خوبیهای همسر گشته، برایش احساس خوشایندی به وجود میآورد و صفا و صمیمیت را رونق میبخشد.
مقابله برتر در برابر احسان همسر
در برابر احسان همسر، ساده ترین کار، «مقابله برابر» است؛ یعنی خوبی همسر را با همانند آن خوبی پاسخ دادن. این همان چیزی است که در قرآن کریم از آن با تعبیر ]هلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلاَّ الْإِحْسان[[14]یاد شده است. هر چند این کار، در جای خود مطلوب و ارزشمند است، با این حال، آن چیزی نیست که تأکید نهایی دین بر آن باشد؛ بلکه تأکید دین بر «مقابله برتر» است؛ یعنی خوبی همسر را با خوبی بهتر از آن پاسخ دادن. این همان چیزی است که در ادبیات دین، از آن بهعنوان «تشکّر» یاد میشود. تشکرکردن، با رفتار همانند انجام نمیشود. امام صادق(علیه السلام) نقل میکند که امام علی(علیه السلام) همواره این جمله را میفرمود: «مَنْ صَنَعَ بِمِثْلِ مَا صُنِعَ إِلَیه فَإِنَّمَا كَافَأَه وَ مَنْ أَضْعَفَه كَانَ شَكُوراً؛ هر که در برابر خوبیای که به او شده، همانند آن، خوبی کند، آن خوبی را پاداش داده است. و هرکس بیشتر از آن، خوبی کند، سپاسگزاری کرده است.». [15]
با این توضیح، «مقابله برتر» که همان تشکر و سپاسگزاری(در ساحت های قلبی، زبانی و رفتاری) است، یک رفتار خوشحال کننده ای است که با تولید عاطفه مثبت، تأثیر خوشایندی بر فرد مقابل دارد و میتواند روابط زناشویی را رضایتبخش و زندگی را پایدار سازد.
مصداقها و پیامدهای بدی کردن به همسر
آموزه های اسلامی، به خوبی نشان میدهند كه از منظر اسلام، هر كاری كه به نوعی موجب آزار و ناراحتی مسلمانی شود، ممنوع است. در روایات، از اموری همانند: ترساندن، نگاه آزاردهنده، شوخی آزاردهنده، سخن آزاردهنده، نجوای آزاردهنده، آزردن با كارهای بیهوده، بوی آزاردهنده و حتّی عبادت آزاردهنده بهعنوان مصادیق آزار، تصریح شده است. [16] بیتردید، مصداقها به این موارد، محدود نمیشوند. این از باب نمونه بود و شماره كردن همه موارد، از حوصله این نوشتار، خارج است. آنچه مهم است این كه همسران باید با شناخت درست موارد آزار و روحیات طرفین، در كاهش آزار اقدام نمایند. شناخت این موارد میتواند انسان را در پرهیز از آزاررسانی، یاری دهد.
بدرفتاری و آزار رساندن به همسر، موجبات ناراحتی، كدورت و ناخشنودی همسر را فراهم میكند. این میتواند بغض و نفرت را میان همسران به وجود آورد. پیامبر(صلی الله علیه و آله) در اینباره میفرماید: «جُبِلَتِ الْقُلُوبُ عَلَی ... بُغْضِ مَنْ أَسَاءَ إِلَیها؛ قلبها بر ... دشمنی با كسی كه به آن بدی كند، سرشته شده اند.»[17]
در این كلام شریف، بهعنوان یك قاعده كلّی تصریح شده كه بدی كردن، عامل برانگیختن بغض و نفرت است. لذا آزار همسر، محبّت و صمیمیت را از بین میبَرَد و زمینه نفرت و دشمنی را فراهم میسازد و اعضای خانواده به جای آرزوی سلامتی، آرزوی مرگ وی را خواهند داشت. بدیهی است با چنین وضعیتی نمیتوان زندگی آرام، گرم و بادوامی را انتظار داشت.
واکنش مناسب در برابر بدیِ همسر
ما نباید از همسر خود انتظار «رفتار بیخطا» و «زندگی بی اشتباه» داشته باشیم. همانگونه كه ما نیز دچار اشتباه و لغزش میشویم. مهم، واكنش ما نسبت به این رفتار بد است. كامیابی و شادكامی زندگی در چنین موقعی، بسته به مهارت ما در برخورد با این واقعیت است. هر چند ممكن است مورد ظلم واقع شده باشیم؛ اما هر نوع واكنشی نمیتواند پاسخ مثبت شمرده شود. در چنین حالاتی، زمینه بروز بحران وجود دارد. ازاینرو، باید با دقت و درایت بیشتری عمل كرد تا زندگی به مخاطره نیفتد.
واكنش نامناسب، وضعیت را از آنچه هست، بدتر خواهد کرد. هر چند بدی و آزار ابتدایی، كاری زشت و ناپسند و دارای اثرات ویرانگر است، با این حال، واكنش نامناسب از سوی همسر نیز میتواند اثر منفی برجای گذارد و در نتیجه، مجموع كنش بد و واكنش نادرست همسران، وضعیت را به شدت نگران كننده خواهد ساخت؛ اما یك واكنش مناسب میتواند مشكل را كنترل كند و از افزایش دامنه آن جلوگیری نماید و حتی زمینه را برای اصلاح طرف مقابل نیز فراهم سازد. به همین دلیل قرآن میفرماید: ]ادْفَعْ بِالَّتِی هی أَحْسَنُ السَّیئَةَ[[18]؛ «بدی را به شیوه ای نیكو دفع كن!»
واكنشها از الگوهای خاصی پیروی میكنند و هر كدام، پیامدهای خاص خود را دارند. آیات و روایات اسلامی چند الگوی واكنش را طرح كرده اند: الگوی نخست«واكنش برابر» است كه بر اساس آن، فرد میتواند حق خود را بستاند و خواستار جبران شود. از آنجا كه بدی كردن و آزار رساندن مصداق ظلم است، همسرِ آزار دیده نیز میتواند با واكنش حق مدارانه از باب احقاق حق، انتقام بگیرد كه این را «مقابله برابر» مینامیم.
الگوی دیگر، مبتنی بر «واكنش بدتر» است كه بر اساس آن، فرد در برابر ضربهطرف مقابل، شدیدتر و بدتر پاسخ میدهد. این واكنش، ظالمانه است كه از حد حق تجاوز كرده و ظلم را با ستمی دیگر پاسخ میدهد. این را «مقابله بدتر» مینامیم.
الگوی سوم «واكنش برتر» است. بر اساس این الگو، فرد نه تنها در واكنش ستم نمیكند و یا حق خود را طلب نمی نماید؛ بلكه از آن میگذرد و دل خود را صاف میکند. این، یك واكنش كریمانه به بدی همسر است كه از باب فضل و برتری، از اشتباه همسر خود میگذرد و ما آن را «مقابله برتر» می نامیم. امام علی(علیه السلام) در برخورد با بدی و اشتباه دیگران، بخشش و گذشت را توصیه میكنند. [19]
اكنون باید بررسی شود كه كدام یك از این سه الگو مناسبتر است؟ الگوی نخست (مقابله برابر) میتواند شرعاً و عقلاً درست ارزیابی شود. خداوند متعال با تأكید بر اصل «همانندی» میان پاسخ منفی و رفتار منفی، در مواردی اجازه«مقابله به مثل» را داده است. [20] این الگو، هر چند مشروع است و آسیب كمتری به خانواده وارد میسازد، با این حال، تأثیر منفی خود را بر روابط همسران بر جای خواهد گذاشت و آن را از حالت شیرینِ «صفا و صمیمیت»، به فضای خشك «بده بستان» تبدیل خواهد ساخت.
در روایات اسلامی، از «شتاب در انتقام» به شدت نهی شده و افراد كم گذشت نكوهش شده اند. امام علی(علیه السلام) كم گذشتی را زشتترین عیبها و شتاب در انتقام را بزرگترین گناهان میداند. [21]
الگوی دوم (مقابله بدتر)، خود، ستم جدیدی است كه هم نامشروع است و هم وضع پیش آمده را بحرانیتر میسازد و امكان آشتی و بازگشت آرامش و صمیمیت را به شدت كاهش میدهد. این الگو، نوعی درندگی است و شایسته زندگی انسانی نیست. خداوند متعال و اولیای دین، مسلمانان را از ظلم به دیگران - چه از نوع كنشی و چه از نوع واكنشی آن - به شدت نهی كرده اند.
اما الگوی سوم (مقابله برتر) - كه در ادبیات دین از آن بهعنوان «عفو» یا گذشت یاد میشود - بهترین نوع واكنش است. دین اسلام، هر چند مقابله برابر را حق فرد میداند، با این حال، از باب كرامت و فضیلت، بر مقابله برتر تأكید دارد[22] و فرد بی گذشت را بی فضیلت میداند. [23] به نظر قرآن كریم، پاداش بدی، بدی همانند آن است؛ ولی اگر در برابر بدی، گذشت و اصلاح صورت گیرد، پاداش آن با خداوند خواهد بود. [24] به همین دلیل تأكید میكند كه بدی را به بهترین وجه پاسخ دهید. [25] پیامبر(صلی الله علیه و آله) برترین فضیلتها را گذشت از ستم دانسته[26]و امام علی(علیه السلام) انصاف در احقاق حق را عدالت و عفو در قدرت را فضل و برتری معرفی كرده است. [27]
4. تعامل مثبت با خانواده و اقوام همسر
از دیگر قلمروهایی كه روابط همسران را به چالش میكشد، چگونگی تعامل یكی از همسران با خانواده و اقوام همسر است. چگونگی این تعامل، گاه در رابطه همسری اثر میگذارد. الگوی تعامل در این قلمرو، الگوی «نفوذ ناپذیر –شریف» است؛ بدین معنا که زوجین باید به گونهای روابط خود با خانواده را تنظیم کنند که نفوذ ناپذیر و در عین حال، نزد آنان شریف و گرامی باشند.
توضیح اینکه در بُعد تعامل با خانواده و اقوام، همسر باید نفوذ ناپذیر و در تعامل با همسر، نفوذپذیر باشد. این بدین جهت است كه گاه ممكن است والدین، سخنان تحریكآمیزی دربارههمسر فرد بگویند و یا رفتار و كردار او را نادرست تفسیر كنند و آن را به فرزند خود منتقل سازند و یا اینكه بخواهند به نوعی، از طریق او در زندگی آنان دخالت كنند. در چنین موقعیتهایی، اگر فرد نسبت به خانوادهاش نفوذپذیر باشد، بدیهی است كه سبب اختلاف و بدبینی خواهد شد و از آنجا كه نسبت به همسرش نفوذناپذیر است، هیچ یك از سخنان همسرش بر او اثر نخواهد داشت.
در چنین فضایی، مركز اصلی تصمیمگیری به بیرون خانواده منتقل میشود و تفسیرها و برداشتهای نادرست، به جای درستْ فهمی و روشن بینی مینشیند. بدیهی است در چنین شرایطی، كانون خانواده به مركز بدبینی، اختلاف و دشمنی تبدیل شده، بدین سان، میزان رضامندی پیوسته كاهش مییابد و حیات خانواده، با خطر روبرو میشود؛
اما اگر فرد، نفوذناپذیر باشد، سخن دیگران و دخالتهای آنان تأثیری در او نخواهد گذاشت، با همسر خود بیشترین تفاهم را خواهد داشت، با او صمیمی خواهد بود و در نهایت، مدیریت خانواده در درون خانه نیز شكل میگیرد. در این شرایط، میزان رضامندی افزایش یافته، پایداری خانواده تأمین میشود.
5. واکنش مناسب در موقعیت حضور و غیبت همسر
از موقعیتهای مهم زندگی، حضور و غیبت همسران است. گاه همسران در كنار یكدیگرند و گاه با هم نیستند كه این، موجب پیدایش پدیدهغیبت و حضور میگردد. مراد از غیبت، الزاماً مسافرت همسر نیست؛ بلکه منظور، نبود همسران با هم است. همچنین، به نوعی شامل چگونگی رفتار با همسر و غیر همسر نیز میگردد.
در حقیقت، بازگشت مسئله به این است كه شیوهرفتار فرد با همسرش، در مقایسه با دیگران و غریبههای نامحرم چگونه است؟ همسر و غریبهنامحرم، با هم تفاوتهای اساسی و جدی دارند و هر كدام، الگوی خاصی از رابطه را میطلبند كه رفتار مناسب با این دو موقعیت، از مسائل مهم زندگی است و همسران باید برای آن، آمادگی و مهارت لازم را داشته باشند. محور اساسی در این بحث، خیانت و وفای زناشویی است. بر همین اساس، بخشی از روایات مربوط به موضوع خانواده، به تبیین این مسئله اختصاص یافته است.
در روایاتی كه به این موضوع اختصاص دارند، تعبیرات متفاوتی وجود دارد كه مجموعهآنها میتواند تبیینگر این موضوع باشند. از جمله پیامبر(صلی الله علیه و آله)، بهترین زنان را زنی میداند كه با همسر خود اهل«خودنمایی» است و با بیگانه ها، در دژ مستحكم. [28] چنین همسرانی در غیبت، حافظ امانت شوهرند و در حضور، خشم شوهر را فرو مینشانند و وی را به رضایت و آرامش میرسانند[29] و یاور وی در امور زندگیاند. [30]
هرگاه خداوند بخواهد به كسی خیر دنیا و آخرت را بدهد، همسری به وی عطا میكند كه در بودنش، نگاه به وی مایهسرور و خرسندی، و در نبودش، حافظ مال و ناموس همسر باشد.
همچنین حضرت(صلی الله علیه و آله) میفرمایند: «قَالَ الله عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا أَرَدْتُ أَنْ أَجْمَعَ لِلْمُسْلِمِ خَیرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ، جَعَلْتُ لَه قَلْباً خَاشِعاً، وَ لِسَاناً ذَاكِراً، وَ جَسَداً عَلَی الْبَلَاءِ صَابِراً، وَ زَوْجَةً مُؤْمِنَةً تَسُرُّه إِذَا نَظَرَ إِلَیها، وَ تَحْفَظُه إِذَا غَابَ عَنْها فِی نَفْسِها وَ مَالِه ؛[31] خداوند میفرماید: اگر بخواهم برای مسلمانی خیر دنیا و آخرت را جمع كنم، برای او قلبی خاشع، زبانی ذاكر، بدنی صابر بر بلا و زنی مؤمن قرار میدهم كه هنگامی كه به او نگاه میكند، مسرورش نماید و هنگامی كه از او دور میشود، او و مالش را حفظ كند.»
امیر مؤمنان علی(علیه السلام) نیز سفارش كردهاند كه پیش از ازدواج، دو ركعت نماز بخوانید و از خداوند متعال همسر شایستهای طلب كنید كه یكی از ویژگی های وی این باشد: «إِنْ خَرَجْتُ مِنْ عِنْدِها حَفِظَتْ، وَ إِنْ دَخَلْتُ عَلَیها سُرَّتْ؛[32] اگر از نزد او خارج شدم، خود را حفظ كند، و اگر بر او داخل شدم، خوشحالم سازد.»
بنابراین، زن با در پیش گرفتن عفاف، حقوق و اموال همسرش را حفظ میكند. این الگو در حضور لذت، نشاط و سرور را تأمین میكند و در غیبت، امنیت و اعتماد را. بدیهی است در چنین فضایی، روابط همسران گرمتر شده، میزان رضایت زناشویی از ازدواج افزایش مییابد.
در مقابل، خیانت نمیتواند زندگی موفق و رضایتبخشی بسازد. كامیابی زندگی، نیازمند پایبندی زن و مرد به خانواده و برخورداری از احساس اطمینان است. در فضای خیانت، احساس امنیت و آرامش وجود نخواهد داشت و به تعبیر اولیای دین، این الگوی تعامل كمرشكناست.
پیامبر(صلی الله علیه و آله) در سفارش به امام علی(علیه السلام) میفرمایند: «یا عَلِی! أَرْبَعَةٌ مِنْ قَوَاصِمِ الظَّهرِ: ... وَ زَوْجَةٌ یحْفَظُها زَوْجُها وَ هی تَخُونُه؛[33] ای علی! چهار چیز كمرشكن است: ... و زنی كه شوهرش به او وفادار است؛ ولی او به شوهرش خیانت میكند.»
6. وجود شادی و نشاط در خانواده
موفقیت زندگی و صمیمیت همسران به نشاط و سرزندگی نیاز مبرمی دارد. شادی و شادابی به خانوادهها طراوت و تازگی میبخشد و در روابط با دیگران، تأثیر مثبت بر جای میگذارد. افراد با نشاط ملایمتر، مهربانتر و انعطاف پذیرترند. همچنین، به زندگی نگاه مثبتتری دارند و آن را منفی ارزیابی نمیكنند و مشكلات را راحتتر پشت سر میگذارند.
از دیدگاه اسلام، شادی موجب انبساط روحی و برانگیخته شدن نشاط در انسان میگردد. امام علی(علیه السلام) میفرمایند: «شادی، روح را باز میكند و نشاط را بر میانگیزد.»[34] بر همین اساس، ایشان تأكید میكنند كه وقتی زمینهشادی فرا رسید، حتماً از آن استفاده كنید؛[35] وگرنه نشاط و شادی را باید به وجود آورد. شادیها با مواردی از قبیل: شوخی، بوی خوش، خریدن هدیه، با هم بودن و نظایر آن به وجود میآیند که توضیح هر یک، مجال دیگری میطلبد. [36]
7. سازگاری و مدارای همسران
زندگی زناشویی پر از فراز و نشیبهایی است كه میتواند زمینهاختلاف و مشاجره را به وجود آورد. نخست اینكه دو جنس مختلف، با ویژگی های روحی و روانیمتفاوت - كه هر یك اقتضاهای خاص خود را دارند - با هم ازدواج كردهاند. دوم، جدای از جنسیت، هر كدام از همسران، یك انسان مستقلاند و خواستهها، انتظارات و سلیقههای متفاوتی دارند. سوم اینكه گاه اختلاف فرهنگی نیز میان آنان وجود دارد، به ویژه در زمان ما كه ممكن است هر كدام فرهنگی كاملاً متفاوت از دیگری داشته باشد. چهارم اینكه زندگی، پدیدهها و حوادث ریز و درشت بسیاری دارد كه همسران را پیوسته به چالش میكشند و آنان را به واكنش وا میدارند.
این تفاوتها و موارد دیگری كه ممكن است وجود داشته باشد، همگی زمینههای اختلاف خُرد و كلان بسیاری را در طول زندگی برای همسران به وجود میآورند و جالب اینكه هیچ كدام از این عوامل، به تنهایی منفی و نادرست نیستند؛ بلكه مسئلهاصلی، تركیب آنها در یك زندگی مشترك است.
در زندگی مشترك باید برای این تفاوتها و اختلافها راهی پیدا كرد، در غیر این صورت، همسران و زندگی زناشویی آنها آسیب خواهند دید. چارهكار در سازگاری و مدارای همسران با یكدیگر است. اگر همسران به وسیلهسازگاری با یكدیگر راه بیایند و از سرسختی و پافشاری بر خواستههای خود دست بكشند و بدانند که هیچ اختلافی ارزش تلخی زندگی و خدایی ناکرده، جدایی را ندارد، میتوانند زندگی خوبی داشته باشند. این مسئله باید مدام در ذهن و دل همسران تکرار و تلقین شود و یكی از نیازهای زندگی تلقی گردد.
امام صادق(علیه السلام) سه چیز را از ضرورتهای تعامل موفق مرد با همسر خود میداند كه: «لَا غِنَی بِالزَّوْجِ عَنْ ثَلَاثَةِ أَشْیاءَ فِیمَا بَینَه وَ بَینَ زَوْجَتِه، وَ هی الْمُوَافِقَةُ لِیجْتَلِبَ بِها مُوَافَقَتَها وَ مَحَبَّتَها وَ هوَاها....؛[37] مرد در روابط با همسرش، از سه چیز بینیاز نیست: سازگاری، تا موافقت و محبت و علاقهزن را جلب كند... .» ایشان(علیه السلام) پیامد سازگاری مرد را، سازگاری متقابل زن و جلب محبت و علاقهاو بر میشمرد. از سوی دیگر، یكی از ویژگی های زن شایسته نیز سازگاری او دانسته شده است. آن حضرت، زن سازگار را از جمله عوامل خوشبختی برشمرده، میفرمایند: «ثَلَاثَةٌ مِنَ السَّعَادَةِ: الزَّوْجَةُ الْمُؤَاتِیةُ، وَ الْأَوْلَادُ الْبَارُّونَ، وَ الرَّجُلُ یرْزَقُ مَعِیشَتَه بِبَلَدِه یغْدُو إِلَی أَهلِه وَ یرُوحُ؛[38] سه چیز از خوشبختی است: همسر سازگار، فرزندان نیكوكار، و مردی كه محل كارش در شهر خودش باشد كه روزهنگام درآمدش را به دست آورده، شبهنگام نزد خانوادهاش برگردد.»
بنابراین، در فرهنگ اسلامی «مدارا» واكنش مناسب به تضادها و اختلافها و نرمی در برابر آنهاست؛ زیرا سرسختی و پافشاری در برابر اختلافها و تضادها، موجب بروز درگیری، همسرآزاری و جدایی میگردد.
اگر هر كدام از همسران، به جای آنكه در اندیشهبه كرسی نشاندن خواستهخویش باشند، حال همسرشان را رعایت كنند؛ بیشك برای اختلافها راه حلی پیدا میشود و تفاوتها به بحران منتهی نمیگردند. همسران باید ویژگی ها و خواستههای طرف مقابل را به درستی بشناسند و سعی در برآوردن آن كنند.
___________________________________
پینوشتها:
[1]. رضایت زناشویی، عباس پسندیده، دارالحدیث، قم، چاپ اول، 1391ش، صص 105 –349.
[3]. اعراف/ 189: ]هوَ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِيَسْكُنَ إِلَيْها[؛ «اوست آنكه هر یك از شما را از یك نفس (پدرتان) آفرید و همسرش را نیز از جنس او قرار داد تا در كنارش آرام یابد.»
[4]. نساء / 19: ]وَ عاشِرُوهنَّ بِالْمَعْرُوفِ[؛ «و با آنان به نیکی رفتار کنید!»
[5]. تحف العقول، حسن بن علی بن شعبه حرّانی، نشر جامعه مدرسین حوزه، قم، چاپ دوم، 1363ش، ص262.
[6]. نهج البلاغه، سید رضی، تصحیح: صبحی صالح، نشر هجرت، قم، چاپ اول،1414ق، نامه 45.
[7]. امام على(علیه السلام): «الدُّنْيَا خُلِقَتْ لِغَيْرِها وَ لَمْ تُخْلَقْ لِنَفْسِها؛ دنیا براى جز خودش آفریده شده، نه براى خودش.» نهج البلاغه، حكمت 463.
[8]. ارشاد القلوب، حسن بن ابی الحسن دیلمی، انتشارات شریف رضی، قم، چاپ اول، 1412ق.، ص204؛ بحار الأنوار، محمدباقر مجلسی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1403ق، ج77، ص28، ح 6.
[10]. «عَنْ يُونُسَ الشَّيْبَانِيِّ قَالَ: قَالَ: أَبُو عَبْدِاللَّه(علیه السلام): كَيْفَ مُدَاعَبَةُ بَعْضِكُمْ بَعْضاً؟ قُلْتُ: قَلِيلٌ. قَالَ: فَلَا تَفْعَلُوا فَإِنَّ الْمُدَاعَبَةَ مِنْ حُسْنِ الْخُلُقِ وَ إِنَّكَ لَتُدْخِلُ بِها السُّرُورَ عَلَى أَخِيكَ وَ لَقَدْ كَانَ رَسُولُ اللَّه(صلیالله علیه و آله) يُدَاعِبُ الرَّجُلَ يُرِيدُ أَنْ يَسُرَّه.» الکافی، ج2، ص663، ح 3.
[11]. بحار الانوار، ج71، ص394، ح 63.
[12]. برای مطالعه بیشتر ر.ک: رضایت زناشویی، صص 125- 135.
[15]. الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، دار الکتب الاسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج4، ص28، ح 1.
[16]. ر.ک: رضایت زناشویی، پسندیده، عباس،انتشارات دارالحدیث، ص155.
[19]. «إِذَا أُسِيءَ إِلَيْكُمْ فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا.» تحف العقول، ص151؛ بحار الأنوار، ج77، ص292.
[20]. بقره/ 194: ]فَمَنِ اعْتَدى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْه بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَيْكُمْ[.
[21]. «قِلَّةُ العَفوِ أَقبَحُ العُيُوبِ، وَ التَسَرُّعُ إِلَى الانتِقَامِ أَعظَمُ الذُّنُوبِ.» غرر الحكم و درر الکلم، عبدالواحد تمیمی آمدی، دانشگاه تهران، تهران، چاپ سوم، 1360ش، ح 6766.
[22]. امام على(علیه السلام): «الفَضلُ أَنَّكَ إِذَا قَدَرتَ عَفَوتَ؛ فضل و برترى آن است كه وقتى قدرت یافتى، درگذرى!» همان، ح 2131؛ «مَن عَفَى عَنِ الجَرائِمِ، فَقَد أَخَذَ بِجَوَامِعِ الفَضلِ؛ كسى كه از اشتباهات بگذرد، به تحقیق گستره فضیلت را به دست آورده است.» همان، ح 8499؛ «العَفو أَعظَمُ الفَضيِلَتَينِ؛ گذشت، بزرگترینِ دو فضیلت است.» همان، ح 1640.
[23]. امام على(علیه السلام): «مَن عَاقَبَ بِالذَّنبِ فَلَا فَضلَ لَه؛ كسى كه به خاطر اشتباه كسى را كیفر كند، براى او برتریاى نیست.» همان، ح 9071.
[24]. شورا / 40؛ ]وَ جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُها فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُه عَلَى اللَّه إِنَّه لا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ[.
[25]. مؤمنون / 96: ]ادْفَعْ بِالَّتِي هيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ[.
[26]. «أَفضَلُ الفَضَائِلِ أَن تَصِلَ مَن قَطَعَكَ وَ تُعطِى مَن حَرَمَكَ وَ تَصَفَحَ عَمَّن ظَلَمَكَ.» كنز العمّال، ج15، ص823، ح 43270.
[27]. «العَدلُ أَنَّكَ إِذَا ظُلِمتَ أَنصَفتَ، وَ الفَضلُ أَنَّكَ إِذَا قَدَرتَ عَفَوتَ.» غرر الحكم، ح 2131. همچنین ایشان میفرمایند: «أَحسنَ مِن استِيفَاءِ حَقِّكَ العَفوُ عَنه؛ بهتر از گرفتن حق، گذشتن از آن است.» همان، ح 3120.
[28]. «إِنَّ مِنْ خَيرِ نِسَائِكمُ... الْمُتَبَرِّجَةُ مَعَ زَوْجِها الْحِصَانُ عَنْ غَيرِه؛ از بهترین زنانتان كسى است كه... براى همسرش خودآرایى مىكند و در برابر دیگران پوشیده است.» الكافى، ج5، ص324.
[29]. امام علی(علیه السلام): «خَيْرُ نِسَائِكُمُ الْخَمْسُ:... الْهيِّنَةُ اللَّيِّنَةُ الْمُؤَاتِيَةُ، الَّتِي إِذَا غَضِبَ زَوْجُها لَمْ تَكْتَحِلْ بِغُمْضٍ حَتَّى يَرْضَى، وَ إِذَا غَابَ عَنْها زَوْجُها حَفِظَتْه فِي غَيْبَتِه، فَتِلْكَ عَامِلٌ مِنْ عُمَّالِ الله، وَ عَامِلُ الله لَا يَخِيبُ؛ بهترین زنان، پنج گروهاند.... نرمخوىِ اهلمدارا كه اگر شوهرش غضب كند، خشم نمىگیرد و از او راضى است و اگر از او غایب شود، [آبروى] او را در غیبتش حفظ مىكند. او خادمى از خادمان الهى است و خادم الهى، خیانت نمىكند.» همان، ص325.
[30]. از پندهاى لقمان حکیم(علیه السلام) به پسرش: «یا بُنَىَّ النِّساءُ أَربَعَةٌ اثنَتَانِ صَالِحَتَانِ وَ اثنَتَانِ مَلعُونَتَانِ فَأَمَّا إِحدَى الصَّالحِتَينِ فَهى... وَ الثَّانِيَةُ إِن شَهدَ زَوجِها أَعَانَتَه وَ إِن غَابَ عَنَها حَفِظَته؛ اى فرزند! زنان، چهار گروهاند: دو گروه از صالحان، و دو گروه ملعون. اما یكى از دو گروه صالح... اگر شوهرش حاضر باشد، كمكش مىكند و اگر غایب باشد، خود را براى او حفظ مىكند.» بحار الأنوار، ج13، ص429، ح 23.
[32]. همان، ج103، ص268، ح 18.
[33]. من لا یحضره الفقیه، ج4، ص365.
[34]. «السُّرُورُ يَبسُطُ النَّفسَ وَ يُثيِرُ النَّشَاطَ.» غرر الحكم، ح2023.
[35]. «إِذَا وَقَعَ فِي يَدِكَ يَومُ السُّرُورِ فَلَا تُخلِه فَإِنَّكَ إِذَا وَقَعَت فِي يَدِ يَومِ الغَمِّ لَم يُخلِك؛ وقتى روز شادى در اختیار تو قرار گرفت، از آن دورى نكن؛ چراكه وقتى در دست روزِ اندوه قرار بگیرى، از تو صرف نظر نخواهد كرد.». شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، دار إحیاء التراث، بیروت، چاپ دوم، 1387ق، ج20، ص286، ح270.
[36]. برای آگاهی بیشتر ر.ک: رضایت زناشویی، صص 205 –212.
[37]. بحار الأنوار، ج78، ص237، ح 70.
[38]. الكافى، ج5، ص258.
منبع: ماهنامه اطلاعرسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان، شماره 247..
تاریخ ارسال مطلب : دوشنبه ٢٢ دی ١٣٩٩ / شماره خبر : ٤١٦٤٥٣ / تعداد بازدید : 49/
/