تبلیغ در سیره و گفتار عارفان
تبلیغ با عمل
واعظ باید مانند پدری دانا كه در تربیت فرزندان خود در پی اصلاح آنان است، نه زیان رساندن به آنان، مصالح و منافع آنها را در نظر بگیرد و به حال آنان مفید باشد و نیز عملی مؤثر و مفید است كه همراه با كار وعمل باشد، نه سخن تنها!
رحیم کارگر
بحث مهم دیگر، لزوم همراهی وعظ و تبلیغ با عمل است. واعظ باید همیشه عامل به گفتههای خود باشد و به آنچه میگوید و مردم را بدان تشویق میكند عمل كند؛ واعظ بدون عمل، مانند درخت بی ثمری است كه به غیر از چند شاخه و برگ، هیچ میوه و ثمری ندارد و تنها دیگران از سایۀ آن استفاده میكنند.
در این باره خداوند متعال در قرآن كریم، شدیدترین موضع گیریها و مهمترین سفارشها را ارائه میكند و میفرماید: «اتامرون الناس بالبر و تنسون انفسكم و انتم تتلون الكتاب افلا تعقلون»(1)؛
آیا شما مردم را به نیكوكاری فرمان میدهید و خود آن را فراموش میكنید! با این كه كتاب خدا را میخوانید، چرا اندیشه نمیكنید؟
و نیز میفرماید:
«یا ایها الذین آمنوا لم تقولون ما لاتفعلون، كبر مقتا عندالله ان تقولوا مالاتفعلون» (2) ؛
ای كسانی كه ایمان آورده اید، چرا چیزی میگویید كه بدان عمل نمیكنید! خداوند سخت به خشم میآید كه چیزی بگویید و بدان عمل نكنید.
علم كز اعمال نشانیش نیست // كالبدی دارد و جانیش نیست
حكیم سنایی سروده است:
دانشت هست كار بستن كو؟ // خنجرت هست صف شكستن كو
سعدی نیز گفته است:
علم چندان كه بیشتر خوانی // چون عمل در تو نیست نادانی
عارف الهی، صاحب «المراقبات» مینویسد: واعظ باید بعد از رعایت موارد یاد شده (اخلاص و صدق در آن) ، به این آیه نیز عمل كند: «آیا مردم را به نیكی امر میكنید در حالی كه خود را فراموش كرده اید»؛ او باید اول خود را موعظه نموده و خود را به آن بیاراید، آن گاه با نرمی، مدارا و حكمت مردم را موعظه كند(3) .
عالم متقی حاج شیخ عباس قمی نیز مینویسد: سزاوار است واعظ آنچه را میگوید خود به كار بندد تا چونان چراغی نباشد كه خود را تباه سازد و بسوزد و دیگران را نور و فروغ بخشد(4).
سالك عارف حاج شیخ محمد بهاری همدانی نیز میگوید:
«باید فعل او (عالم و واعظ) موافق قولش باشد؛ چه این كه از صادق آل محمدعلیه السلام روایت شده كه در تفسیر آیۀ شریفۀ «انما یخشی الله من عباده العلماء» (5) فرمود: «یعنی بالعلماء من صدق فعله قوله و من لم یصدق فعله قوله فلیس بعالم؛ مراد از علما در این آیه كسی است كه كردار او، گفتارش را تصدیق كند و كسی كه چنین نباشد عالم نیست(6).»
كمال الدین حسین كاشفی بیهقی سبزواری مینویسد:
«مذكر باید كه اول نفس خود را پند دهد، تا پند وی در دیگران اثر كند؛ «یاواعظ عظ نفسك فان اتعظت فعظ الناس والا فاستحی من الله» ؛ یعنیای واعظ! اول نفس خود را پند ده، اگر پندپذیر شد، پس دیگران را پند ده، والا از خدا شرم دار و از این خطاب پرعتاب، براندیش كه: «اتامرون الناس بالبر»(7) و از این تقریع و توبیخ برحذر باش كه: «لم تقولون مالا تفعلون...» (8).
و غیر تقی یامر الناس بالتقی // طبیب یداوی والطبیب علیل
از من بگوی واعظ تفسیر گوی را // گر در عمل نكوشی، نادان مفسری (9)
پی نوشت:
1) بقره/44.
2) صف/2 و 3.
3) المراقبات (اعمال السنه) ، ص 286.
4) مجلۀ حوزه، شمارۀ 47، ص 82
5) فاطر/28.
6) تذكرة المتقین، ص 95.
7) بقره/44.
8) صف/2.
9) الرسالة العلیة، ص 256 و 257.
منبع: ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره3.
تاریخ ارسال مطلب : سه شنبه ٦ مرداد ١٣٩٤ / شماره خبر : ٩٧٥٨١ / تعداد بازدید : 6822/
/