محمد عابدی
در كنار القاب متفاوت فاطمه بنت موسی بن جعفر علیهم السلام مانند عالمه، محدثه، شفیعه، معصومه و... از «كریمه اهل بیت» نیز سخن به میان آمده است و رؤیای صادقهای كه پدر بزرگوار آیت الله العظمی مرعشی نجفی دیده اند، نیز در تایید همین مقام والا است.
وی كه سید محمد مرعشی نام داشت و از علما و نسابههای گرانقدر بود، علاقه داشت به هر صورت ممكن، قبر شریف حضرت فاطمه زهرا علیها السلام را بشناسد. او برای این كار ختم مجربی را انتخاب و چهل شب آن را خواند. شب چهلم در عالم رؤیا دید كه به محضر امام معصوم (امام باقر یا صادق علیهما السلام) رسیده است. امام به ایشان فرمود: «علیك بكریمة اهل البیت؛ بر تو باد كه به كریمه اهل بیت تمسك بجویی.» وی كه تصور كرده بود منظور حضرت، فاطمه زهرا علیها السلام است، میگوید: بله من نیز میخواهم قبر شریف حضرت زهرا علیها السلام را بدانم تا بتوانم زیارت كنم كه امام علیه السلام میفرماید: منظور من قبر شریف حضرت معصومه علیها السلام در قم است. و آن گاه فرمود: به جهت مصالحی، خداوند اراده فرمود محل قبر شریف حضرت زهرا علیها السلام مخفی باشد، لذا قبر حضرت معصومه علیها السلام را تجلیگاه قبر شریف حضرت زهرا علیها السلام قرار داد.» (1)
انواع كرامتها
كرامتهای حضرت معصومه علیها السلام را میتوان به دو گونه (مخاطبان و كرامت ها) تقسیم كرد، زیرا گاه اشخاصی كه مورد كرامت و عنایت قرار گرفته اند، انسانهایی عادی بوده اند و گاه جزو عالمان و بزرگان. از طرف دیگر زمانی افرادی مسلمان و زمانی هم غیر مسلمان هستند. گونه كرامتها نیز به سه صورت (علمی، جسمی و مادی) روی داده است. ما به نمونههایی از هر نوع كرامت میپردازیم.
1- عالمان و كرامتهای علمی
محدث قمی در فوائد رضویه در شرح حال ملاصدرا مینویسد: «ایشان به جهت برخی از ابتلائات از محل اقامت خود (شیراز) به دارالایمان قم مهاجرت كرد كه عش آل محمد است و حرم اهل بیت علیهم السلام.
وی به حكم «اذا عمت البلدان الفتن و البلایا فعلیكم بقم و حوالیها و نواحیها، فان البلایا مدفوع عنها»، به قریهای از قرای قم به نام كهك در چهار فرسخی قم پناه برد.
هنگامی كه برخی مطالب علمی بر او مشكل میشد از كهك به زیارت حضرت سیده جلیله، فاطمه بنت موسی بن جعفر علیهم السلام مشرف میشد و از آثار فیض آن حرم مطهر بر او افاضه میشد و مشكلش حل میگردید.» (2)
آیت الله فاضل لنكرانی نیز یكی از این نوع كرامتهای حضرت فاطمه معصومه علیها السلام را كه برای خودش روی داده این گونه نقل میكند:
«موضوعی برای من پیش آمد كه مربوط به سالها قبل است. من هر وقت به این آیه شریفه «انما یرید الله لیذهب عنكم الرجس اهل البیت و یطهركم تطهیرا» (3) میرسیدم این سؤال در ذهنم میآمد كه اگر این آیه مخصوص اهل بیت پیامبر است و به همسران آن حضرت ربطی ندارد، چرا در بین آیاتی آمده است كه از زنان پیامبر و احكام مربوط به آنها سخن میگوید؟
این مطلب سالها ذهن مرا مشغول كرده بود و به صورت یك مشكل علمی در آمده بود تا آن كه متوسل به حضرت معصومه علیها السلام شدم و به لطف الهی و عنایت آن حضرت این مشكل حل شد.... كتابی علمی در این باره نوشتیم... اگر كسی در خانه این كریمه اهل بیت برود دست خالی برنمیگردد.» (4)
ایشان در جای دیگر پیرامون این كرامت توضیح بیشتری میدهد:... «بعد از این كه زیارت را خواندم، عرض كردم: من امروز آمدهام و هیچ حاجتی مثل پول و منزل و... ندارم. فقط یك حاجت دارم و آن این است كه در فهم آیه تطهیر مورد عنایت شما واقع شوم. آیه تطهیر را درست بفهمم و بنویسم و حل مشكل كنم. بعد آمدیم و شروع كردیم به نوشتن آیه تطهیر. یك مسائلی و یك مطالبی به بركت حضرت فاطمه معصومه علیها السلام برای ما روشن شد كه اگر پنجاه سال دیگر درس میخواندیم آن مطالب برای ما روشن نمیشد. به جایی رسید كه برای ما روشن شد جای آیه تطهیر حتما در بین آیات مربوط به زنهای پیامبر بوده لكن حرف خداوند متعال این بوده كه با پرانتز آیه تطهیر، اهل البیت علیهم السلام را جدا كنند و فضیلتی را برای اهل بیت علیهم السلام ثابت كنند و بفرمایند كه این فضیلت مربوط به زنهای پیامبر نیست. بلكه مربوط به اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله، خود رسول خدا صلی الله علیه و آله، خود امیرالمؤمنین علیه السلام و حضرت فاطمه زهرا علیها السلام و همین طور امامان بعدی است.» (5)
2- عالمان و كرامات مادی
مرحوم آیت الله العظمی سید صدرالدین صدر میفرمود: بعد از مرحوم آیت الله العظمی حائری مدتی شهریه طلبهها را من میدادم تا این كه یك ماه وجهی نرسید. مجبور شدیم قرض كنیم و شهریه بدهیم. ماه دوم نیز پولی نرسید. باز قرض كردیم، ولی ماه سوم جرات نكردیم قرض كنیم.
جمعی از طلبهها برای شهریه به خانه من آمدند. من هم گفتم كه چیزی در بساط ندارم و مقروض هم هستم. یك مرتبه صدای گریه آنها بلند شد كه پس چه كنیم؟ نه در مدرسه تامین امنیت داریم و نه میتوانیم به وطن برگردیم. اگر این جا هم خرجی نداشته باشیم، دقیقا توهینهایی كه میكنند صادق میشود. من هم از ناراحتی آنها به گریه افتادم و گفتم: تشریف ببرید، انشاء الله تا فردا كاری میكنم.
آنها رفتند و من تا شب هرچه فكر كردم، به جایی نرسیدم. تمام شب را هم فكر كردم و خوابم نبرد. بالاخره سحر برخاستم، تجدید وضو كردم و به حرم مطهر حضرت معصومه علیها السلام مشرف شدم. حرم بسیار خلوت بود و كسی آمد و شد نداشت. بعد از ادای نماز صبح و مقداری تعقیب، با حالت ناراحتی شدیدی كه همهاش منظره روز گذشته را در نظرم جلوه گر میكرد، پای ضریح مطهر آمدم و با عصبانیت و ناراحتی عرض كردم: عمه جان این رسم نیست كه عدهای از طلاب غریب در همسایگی شما جان بسپارند. اگر میتوانید اداره كنید بسم الله و اگر توانش را ندارید، به برادر بزرگوارتان حضرت علی بن موسی الرضا علیهما السلام یا جد بزرگوارتان حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام حواله فرمایید.
این را گفتم و از حرم بیرون آمدم... و به خانه برگشتم... ناگهان دیدم در اطاق را میزنند. كربلایی محمد آمد و گفت: یك نفر با كلاه شاپو و چمدانی در دست میگوید همین الان میخواهد خدمت شما برسد. گفتم: بگو بیاید اگر چه راحتم كند.
طولی نكشید كه مردی موقر وارد شد و گفت: ببخشید، چون وقت نداشتم بد موقع خدمت شما شرفیاب شدم. همین الان كه ماشین ما بالای گردنه سلام رسید و نگاهم به گنبد حضرت معصومه علیها السلام افتاد، ناگهان به فكرم رسید كه من با آتش و باد مسافرت میكنم و هر ساعت برایم احتمال خطر هست. با خود گفتم اگر پیش آمدی شود و بمیرم و مالم تلف شود و دین خدا و سهم امام در گردنم بماند چه خواهم كرد؟ لذا وقتی به قم رسیدیم، از راننده خواستم مقداری صبر كند تا مسافرین به زیارت بروند، من هم خدمت شما برسم.
او اموالش را حساب كرد و مبلغ زیادی بدهكار شد. در چمدانش را باز كرد و به اندازهای وجه پرداخت كه علاوه بر ادای قرضها و پرداخت شهریه آن ماه، تا یك سال شهریه را از آن پول پرداخت نمودم. آن گاه به حرم مشرف شدم و از حضرت معصومه علیها السلام تشكر كردم.» (6)
3- عالمان و كرامتهای جسمی
آیت الله سید عزالدین زنجانی میفرمود: «در قم دچار مریضی آزار دهندهای شدم كه قابل توصیف نبود. چارهای نداشتم جز آن كه به حرم مشرف شدم و با حضرت معصومه عرض حال كردم. خدا را گواه میگیرم كه از حرم بیرون نیامده بودم كه احساس بهبودی كردم.» (7)
آیت الله العظمی اراكی نیز میفرمود: «مدتی دست هایم ورق كرده، پوست آن ترك برداشته بود و ناچار باید تیمم میكردم. معالجات بی اثر شده بود. تا این كه به حرم حضرت معصومه متوسل شدم، در همان حال مثل این كه به من الهام شد دستكش به دست كنم. همین كار را كردم و دستم خوب شد.» (8)
4- افراد عادی و كرامات جسمی و...
حضرت آیت الله مكارم شیرازی میفرمود: «بعد از فروپاشی شوروی و آزاد شدن جمهوریهای مسلمان نشین، مردم شیعه نخجوان تقاضا كردند كه عدهای از جوانان خود را به حوزه علمیه قم بفرستند تا برای تبلیغ در آن منطقه تربیت شوند.
مقدمات كار فراهم شد و استقبال عجیبی از این امر به عمل آمد. از بین سیصد نفر داوطلب، پنجاه نفری كه معدل بالایی داشتند و جامعترین آنها بودند برای اعزام به حوزه علمیه انتخاب شدند. در این میان جوانی كه با داشتن معدل بالا، به سبب اشكالی كه در یكی از چشمانش وجود داشت، انتخاب نشده بود، با اصرار فراوان پدر ایشان، مسؤول مربوطه ناچار از قبول ایشان شد. ولی هنگام فیلمبرداری از مراسم بدرقه از كاروان علمی، مسؤول فیلمبرداری دوربین را روی چشم معیوب این جوان متمركز كرده و تصویر برجستهای از آن را به نمایش میگذارد. جوان با دیدن این منظره بسیار ناراحت و دل شكسته میشود. وقتی كاروان به قم رسید و در مدرسه مربوطه ساكن شدند، این جوان به حرم مشرف شده و با اخلاص تمام متوسل به حضرت میشود و در همان حال خوابش میبرد. در خواب عوالمی را مشاهده كرده و بعد از بیداری میبیند چشمش سالم و بی عیب است.
او بعد از شفا گرفتن به مدرسه بر میگردد. دوستان او با مشاهده این كرامت و امر معجزه آسا، دسته جمعی به حرم حضرت معصومه علیها السلام مشرف شده و ساعتها مشغول دعا و توسل میشوند. وقتی این خبر به نخجوان میرسد، آنها مصرانه خواهان این میشوند كه این جوان بعد از شفا یافتن و سلامتی چشمش به آن جا برگردد كه باعث بیداری و هدایت دیگران و استحكام عقیده مسلمین گردد.» (9)
5- اشخاص غیرمسلمان
گستره كرامات فاطمه معصومه علیها السلام چنان وسیع است كه اشخاص غیرشیعه و حتی غیرمسلمان نیز از آن برخوردار میشوند و البته عموما نیز بعد از كسب شفای خود به مذهب حق روی میآورند. نمونه این سعادتمندان «نانسی» ؛ زن مسیحی اهل تهران است كه خودش میگفت:
«شانزده ساله بودم كه ازدواج كردم و هنوز پانزده روز از ازدواجمان نگذشته بود كه پدر و مادر شوهرم در تصادف كشته شدند و من سرپرستی سه فرزند آنها (آلبرت، ادیت و آلبرتین) را عهده دار شدم. پس از 20 سال كه دخترها ازدواج كردند و آلبرت خود را برای تحصیلات دانشگاهی آماده میكرد، ناگهان «رامان» ؛ برادر گمشده شوهرم پیدا شد. او با همسر و سه فرزندش، خانهای نزدیك منزل ما اجاره كرد و به همراه همسرش برای آوردن وسایل به شمال رفت، ولی آن دو نیز تصادف كردند و كشته شدند و من بار دیگر مسؤول سرپرستی از كودكان او شدم.
پس از مدتی مبتلا به درد پا شدم و بارها به دكترها مراجعه كردم و سرانجام گفتند كه باید عمل شود. من تعلل كردم تا آن كه پایم كاملا متورم شد و دكترها گفتند كه باید قطع شود.
من ترسان و گریه كنان به خانه آمدم. غروب بود كه از شدت خستگی به خواب رفتم. در خواب زن مقدسی را دیدم كه چادر مشكی بر سر و لباس سبز بر تن داشت. او دست مرا گرفت و گفت: «نترس، بچههای رامان تو را با پای سالم نیاز دارند.»
از خواب پریدم. در همان حال، صدای زن همسایه توجهم را جلب كرد. او یكی از همسایههای ما و زنی مسلمان بود كه در مورد شفا یافتن یك بیمار لاعلاج به آلبرتین داستانی تعریف میكرد. من جریان خوابم را به او گفتم. زن همسایه رنگش مثل گچ سفید شد و گفت: به خدا قسم شما خوب میشوید. من حتم دارم آن بانو، حضرت معصومه بود. درست است كه شما مسلمان نیستید، اما این خاندان كریمتر از آن هستند كه لطفشان فقط شامل حال مسلمانان شود. حتما باید قبل از عمل به قم بروی.
فردا راه افتادیم و هرچه نزدیكتر میشدیم انگار چراغ امیدی در دلم روشنتر میشد. وارد حرم شدیم و... نزدیكهای صبح بود كه باز آن بانو را در خواب دیدم. فرمود: «بچههای رامان منتظر هستند، مگر قرار نبود امروز برایشان سبزی پلو بپزی؟!» هنوز پاسخی نداده بودم كه چیزی به پایم خورد و از خواب بیدار شدم، برخاستم و ایستادم. چند قدم راه رفتم و باورم شد كه كاملا شفا گرفتهام.
پای من كاملا خوب شد و پزشكانی كه قرار بود مرا عمل كنند، بعد از معاینه مجدد، همه اعتراف كردند كه در حق من معجزه شده است.
پس از شفا گرفتن نذر كردم هر ماه یك بار به قم بروم و بالاخره بعد از یك سال و اندی مسلمان شدم و نام سمیه را برای خودم انتخاب كردم.» (10)
آنچه خواندیم تنها گوشههایی از دریای كرامتهای دختر موسی بن جعفر علیه السلام؛ كریمه اهل بیت بود كه به مناسبت تولد آن بانوی كرامت تقدیمتان شد.
منبع : ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره13.